از آخرین پستی که اینجا منتشر کردم شاید به لحاظ تقویمی
زمان خیلی زیادی نگذشته باشه (حدود 7 ماه)، اما از نظر اتفاقات مختلف، سختیها و شیرینیها، از دست دادنها و به دست آوردنها، تجربههای تلخ و شیرین، خیلی عجیب و غریب بوده.تغییراتی در تمام سطوح زندگی، از خانوادگی و عاطفی گرفته تا تحصیلی و شغلی و... رو تجربه کردم. هم برام ارزشمند بودن و هم سختی و فشار زیادی داشته که تعداد موهای سفیدم رو هم بیشتر کرده!یادمه توی یه پستی همین جا، از خاطرۀ مشاهده شدن اولین تار موی سفیدم هم نوشتم! :)))اما نتیجهای که امروز بهش رسیدم این بود که گاهی ما براساس تصیمیمی که در شرایطی گرفتیم، کاری رو انجام میدیم. اما حواسمون نیست که شرایط عوض شده و شیوۀ عملکرد ما هم باید تغییر کنه. گاهی به خودمون میآییم و میبینیم که داریم کاری رو به همون شیوۀ قبل انجام میدیم، در حالی که ضرورتی نداره و باید تغییر کنه. کمترین فایدۀ این تغییر هم اینه که زمان ما تلف نمیشه و میتونیم اون زمان اضافی رو صرف سریعتر و باکیفیتتر انجام دادن یک کار بکنیم.«هرس کردن» فقط مخصوص گل و گیاه نیست. بخش بزرگی از زندگی هر فردی باید صرف هرس کردن و پیکرتراشی بشه؛ مثل یک باغبان و مجسمه ساز. گاهی وقتها زیبایی، در پیراستن و کاستن اتفاق میفته، نه در آراستن.برچسبها: روزنوشت + یکشنبه دوازدهم تیر ۱۴۰۱ساعت 17:35 آناهید | آیا وقت آن شده که به "زندگی" سلام کنم؟...
ما را در سایت آیا وقت آن شده که به "زندگی" سلام کنم؟ دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : aramtarazdarya بازدید : 55 تاريخ : جمعه 7 بهمن 1401 ساعت: 18:10